موسیقیدانان و رامشگران عصر ساسانی_ قسمت سوم
(موسیقیدانان)
نکیسا:
از موسیقیدانان بنام عهد ساسانی و از چنگ نوازان و خوانندگان دربار خسروپرویز بود؛نظامی می گوید:
نکیسا نام مردی بود چنگی ندیم خاص خسرو بی درنگی
از او خوشگوتری در لحن آواز ندید این چنگ پشت ارغنون ساز
چنان می ساخت او الحان موزون که زهره چرخ میزد گرد گردون
ز چنگ آواز موزون اوبرآورد غنارا رسم تقطیع او در آورد
نکیسا را بعضی یونانی و برخی ایرانی دانسته اند.
(موسیقیدانان)
سرکش و سرکب:
از گفته شعرا و نویسندگان چنین مستفاد می شود که سرکش و سرکب دو نفر بوده اند فرخی در مدح امیر محمد غزنوی گوید:
دائم از مطربان خویش به بزم غزل شاعران خویش طلب
شاعرانی چو رودکی و شهید مطربانت چون «سرکش»و«سرکب»
بعضی از محققین نوشته اند سرکش همان نکیسا است(یا سکیسا) واو نوازنده و خواننده یونانی و نام اصلی او سرکیوس بوده است و تلفظ فارسی آن سرکیس شده و شاید سرکیش و سرکش املای سریانی آن باشد.سرکب نیز اگر غیر سرکش باشد باز نامی یونانی است(نوشته اند خسروپرویز رامشگری داشته بنام سرکیس هوروم که گویا ارمنی بوده است.).به هرحال چون مدرک مستند مربوط به آن دوره در دست نیست نمیتوان حکمی قطعی کرد.
بامشاد:
از موسیقیدانان بنام زمان خسروپرویز بود.منوچهری گوید:
بلبل باغی به باغ دوش نوایی بزد خوبتر از باربد نغز تر از «بامشاد»
رامتین:
که اورا رامی و رام هم نوشته اند از چنگ نوازان معروف عهد خسرو پرویز بود.
منوچهری گوید:
حاسدم خواهد که شعر او بود تنها و بس باز نشناسد کسی بربط ز چنگ«رامتین»
فخرالدین اسعدگرگانی ناظم داستان ویس و رامین(داستان ویس و رامین را از عهد ساسانیان می دانند.اصل آن به زبان پهلوی بوده است.بعضی اصل آنرا ازدوره ی اشکانی میدانند.فخرالدین اسعد گرگانی در اواسط سده پنجم هجری آنرا از پهلوی به شعر پارسی در آورده است.)گوید:
چو«رامین»هرگهی بنواختی چنگ زخوشی بر سر آب آمدی سنگ
آزادوار جنگی:
آزادوار جنگی از زنان معروغف موسیقیدانان عهد بهرام گور بوده که در نواختن چنگ شهرت داشته است(میرزامحمد علیخان تربیت در مجله گنجینه معارف).
(موسیقیدانان)
کوسان نواگر:
نوازنده نی بوده،فخرالدین اسعد گرگانی در منظومه ی ویس و رامین (بعضی رامین را از موسیقیدانان این عصر شمرده اند به استناد این بیت فخرالدین اسعد«چو رامین هرگهی بنواختی چنگ/زخوشی برسرآب آمدی سنگ»و محتمل است که رامین نیز یکی از املاهای رامتین باشد.تاریخ ادبیات همایی ص 325)از او نام برده است:
نشسته گرد رامینش برابر به پیش رام«کوسان نواگر»
سرودی گفت«کوسان»نوآیین درو پوشید حال ویس و رامین
ونیز گوید:
شهنشه گفته با کوسان نایی زهی شایسته ی کوسان سرایی
(موسیقیدانان)
الحان و آواز های این دوره:
عباس اقبال آشتیانی با تتبع در دواوین و فرهنگ های فارسی نام بعضی الحان را بدست آورده و معتقد است که تعداد زیادی از آنها باقی مانده الحان و آواز های دوره ساسانی است(به نقل از مجله کاوه شماره51)،وچون تفکیک نواهای اسلامی را از الحان دوره ساسانی ممکن ندانسته اند آنهارا یکجا ذکر کرده است از این قرار:
«آزادوار،پالیزبان،باخوز،سبزبهار،باروزنه،باغ سیاوشان،رامشتخوار،راه گل،راهوی،زاغ،سازگری،شادباد،شاورد،کاسه گری،شباب،سپهبدان،بندشهریار،تخت اردشیر،گنج گاو،انگبین،گنج وار،گنج سوخته،دل انگیزان،سروستان،چکاوک،خارکن،خسروانی،اشکنه،نوروز بزرگ،نوروز خردک،نوروز خارا،باد نوروز،ساز نوروز،نوروز کیقباد،نوشین لبینان،شهر روذ،ره جامه دران،مهرگان بزرگ،مهرگان خرد،نهانوندی،نهفتف،زیربزرگان،تیزی راست،زیرخرد،نیم راست،بهمن جنه،چغانه،پرده خرم،دیرسال،پرده زنبور،درغم،افسرسکزی تکاو،گلزار،خماخسروا،زنگانه،روشن چراغ،بهاربشکند،باغ شهریار،پیکردکرد،گل نوش،تیف گنج،دیورخش،ارجنه،زیرافکن،سیوارتیر،شیشم،سرانداز،قالوس،هفت گنج،گاوبزنه،زیرقیصران.»
البته به سبب طول زمان و اشتباه کُتّاب و نسخه نویسان که غالباً خوش خط کم مواد بوده اند در اسمی آوازها تحریف و در حروغ آن کم و زیادی رخ داده است.بعید نیست که تغییر نام بعضی از الحان در دوران اخیر اتفاق افتاده باشد.به هرحال از میان الحانی که ذکر شد«زنگانه»باید همان باشد که اکنون«زنگوله»نامیده می شود،نیز«زیرافکن»که آنرا«زیرافکند»هم می گویند،«ساز نوروز»که همان«تار نوروز»هم نوشته اند«ماهوری را نیز به صورت های«باخوزی»و «ماخوری»نوشته اند که ماخوری صحیح تر بنظر میرسد.«راست»را «تیزی راست»نوشته اند و راست صحیح است وتیزی اضافه است.این اشتباه از آنجا ناشی شده است که در کتب قدیم مبنای درآمت(در آمد)آواز را بر استخراج دومقام بر یک مقام نهاده اند،چنانکه «اصفهان»رااز تیزی راست و نرمی عشاق استخراج کرده اند(مقصود از تیزی در اصطلاح موسیقی و تندی و اوج بلندی آواست نیز گفته اند فراز و نشیب و پستی و نرمی آواز میگفتند،مثلا مقام«حسینی»مرکب است از آواز«دوگاه»ومخیر»(محبر)ونوشته اند که آواز«دوگاه»را از نرمی حسینی»گرفته اند و آواز «مخیر»را از تیزی او چنانکه گفته اند:
«حسینی»کز مقامات است بهتر پسند او«دوگاه»است«محیر»
یا:دوگاه آمد پسند او محیّر.)
دانشمند محترم آقای علی سامی در کتاب تمدن ساسانی جلد اول،بعضی الحان را آورده است که آنهارا عیناًنقل میکنیم:
1_آیین جمشیدی 2_آرایش خورشید 3_آزادوار 3_ارجنه 5_اشکنه 6_افسر بهار 7_افسر سگزی 8_انگبین 9_اورنگی 10_یاخزر 11_باد نوروز 12_باده 13_باروزنه 14_باغ سیاوشان 15_هفت گنج 16_باغ شهریار 17_باغ شیرین 18_بسته 19_بسکته 20_بند شهریار 21_بوسلیک 22_بهاربشکند 23_بهمنجنه 24_پالیزبان 25_پرده خرم 26_پرده زنبور 27_پیک کرد 28_تخت اردشیر 29_تخت طاقدیس 30_تکاو 31_تیزی راست 32_تیف گنج 33_جوبران 34_چغانه 35_چکاوک 36_چنگک 37_حقه کاوس 38_خارکن 39_خسرو 40_خسروانی 41_خماخسرو 42_در غم 43_دل انگیزان 44_دنه 45_دیرسال 46_دیف رخش(یا دیو رخش) 47_راح روح 48_راست 49_رامش جان(یا جهان) 50_رامش خوار 51_راه گل 52_راه ماوراءالنهر 53_راهوی 54_روشن چراغ 55_ره جامه دران 56_زاغ 57_زنگانه 58_زیرافکن(زیرافکند) 59_زیربزرگان 60زیر خرد 61_زیر قیصران 62_سازگری 63_ساز نوروز 64_سایگاه 65_سبزه بهار 66_سبز در سبز 67_سپاهان 68_سپهبدان 69_ستا 70_سرانداز 71_سرکش 72_سرو بستان 73_سرود پارسی 74_سرو سپاه 75_سروستا 76_سروستان 77_سرو سهی 78_سیاوشان 79_سیسم 80_سبوار تبر 81_شادباد 82_شادروان مروارید 83_شاورد 84_شاهی 85_شبا 86_شبدیز 87_شب فرخ 88_شخج 89_شکر نوین 90_شهر رود 91_شیشم 92_عراق 93_عشاق 94_غنچه کبک دری 95_فرخ روز 96_قالوس 97_قفل 98_قفل رومی 99_قیصران 100_کاسه گری 101_کبک دری 102_کیخسروی 103_کین ایرج 104_کین سیاوش 105_گاوی زنه 106_گل 107_گلزار 108_گلنوش 109_گنجباد 110_گنج باداور 111_گنج ساخته 112_گنج سوخته 113_گنج فریدون 114_گنج کاروان 115_گنجوار 116_گنج گاو 117_مادر وسنا 118_مادّه 119_ماه برکوهان 120_مروای نیک 121_مشکدانه 122_مشکمالی 123_مشکویه 124_مویه زال 125_مهربانی 126_مهرگان بزرگ 127_مهرگان خرد 128_مهرگانی 129_می بر سر بهار 130_ناز نوروز 131_ناقوسی 132_نخچیرگان 133_نوا 134_نوبهاری 135_نوروز بزرگ 136_نوروز خارا 137_نوروز خردک 138_نوروز کیقباد 139_نوش 140_نوشین باده 141_نوشین لبینان 142_نهاوندی 143_نهفت 144_نی بر سر بهار 145_نی بر سر شیشم 146_نی بر سرکسری 147_نیمراست 148_نیمروز
ممکن است در بعضی اسامی الحان قدیم خطاهایی رخ داده باشد و نیز لحنی را به صورت های گوناگون نوشته باشد چون:«نی بر سربهار»که به صورت«می بر سر بهار»هم نوشته اند همچنین«دیو گنج»و «ردیف گنج»،«سسم»و «ششم»،«گنج باد آور»و «گنج باد»،«گنج سوخته»و «گنج ساخته»،«نوش»و «نوشین باده»،«سروستا»و«سروستان»و از این قبیل(مانند«ناز نوروز»که باید همان«ساز نوروز»باشد و سسم و ششم ظاهراً یکی است و «خسروانی»و«کیخسروی»و همچنین «مهربانی»و«مهرگانی»و «گنج باد»و «گنج بادآور» و نیز«تیزی راست»که تیزی اضافه و«راست»صحیح است.وتیزی راست و ماوراءالنهر که راست و ماوراءالنهر و ساز نوروز،و باد نوروز و تار نوروز که ظاهراً باید نام لحن واحد باشد.دیگر سرود پارسی که نباید نام لحن بخصوصی باشد.نیز نام بعضی الحان را بااضافاتی ذکر کرده اند مانند:«ره جامه دران وراست»،که اصل آن«جامه دران»و«راست»است، وحشی بافقی گوید:
مطرب به نوایی ره ما بیخبران زن تا جامه درانیم ره جامه دران زن
و معمولاً در موسیقی راه به آواز و لحن اطلاق میشده و غرض شاعر این بوده که نوازنده آواز«جامه دران»بنوازد.).
وشاید نام بعضی الحان قدیم مانند«خارکن»،«گلزار»،«زنگانه»،«بسته»همین هایی باشد که اکنون در دستگاه های موسیقی بهصورت«خارا»،«گلریز»،«زنگوله» و«بسته نگار»تلفظ می شود و میان اهل فن متداول است و دور نیست بعضی الحان و نغمات قدیم اکنون به نام های دیگری معروف باشند.